مداد رنگیها مشغول بودند به جز مداد سفید...

هیچ کس به او کار نمیداد؛ همه می گفتند تو به هیچ دردی نمی خوری!
یک شب که مداد رنگیها تو سیاهی شب گم شده بودند؛ مداد سفید تا صبح ماه کشید؛ مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک تر شد؛
صبح توی جعبه مداد رنگی؛ جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد
...
5 امتیاز + / 0 امتیاز - 1391/06/14 - 00:55
پیوست عکس:
221893_269485296496355_1930085902_n.jpg
221893_269485296496355_1930085902_n.jpg · 715x536px, 129KB